مادر شهید کریمی: اولویت اول پسرم اسلام و ایران بود


اکرم کریمی مادر شهید مرتضی کریمی گفت: آقا مرتضی از کودکی به راه اسلام و انقلاب علاقه داشت و وقتی که بزرگ شد علاقه اش به این راه بیشتر شد و چیزی جز اهل بیت(س)، اسلام و ایران برایش اهمیت نداشت.

مادر شهید مرتضی کریمی در حاشیه یادواره شهدا که در دانشکده رسانه خبرگزاری فارس برگزار شد، در گفت‌و‌گو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران توانا گفت: آقا مرتضی از کودکی به راه اسلام و انقلاب علاقه داشت و وقتی که بزرگ شد علاقه اش به این راه بیشتر شد و چیزی جز اهل بیت(س)، اسلام و ایران برایش اهمیت نداشت. من به او درباره زندگی و خانه و ماشین می‌گفتم اما مرتضی می‌گفت «مادر به این خانه‌های گِلی فکر نکن چون اینها به یک باد، بند هستند، به این ماشین‌ها، به این پاره‌آهن دل نبند این ها چیزی نیست، هدف ما باید آخرت ما باشد.»

وی افزود: زمانی که آقا مرتضی تصمیم برای رفتن به سوریه گرفت دختران او کوچک بودند و همسرش راضی به رفتن او به سوریه نبود. حتی من هم از اول مخالف رفتن او بودم اما بعد از اصرارهای او بالاخره راضی شدم.

کریمی تصریح کرد: دو پسر و یک دختر من از دنیا رفته بودند. من باید دو فرزند دخترم را بزرگ می‌کردم با خود می‌گفتم اگر مرتضی شهید شود دو دختر او را قرار است چه کسی بزرگ کند؛ همسرش هم جوان بود و دوست داشت که مرتضی در کنارش باشد. در آخر هم به اهل بیت متوسل شد و حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را الگوی من قرار داد؛ به من می‌گفت که فردای قیامت جواب اهل بیت را چگونه می‌دهی؟ به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) می‌توانی جواب بدهی؟ آن موقع بود که دیگر نتوانستم مانع رفتن او بشوم.

این مادر شهید ادامه داد: من برای آقا مرتضی مانند یک پرستار بودم؛ صاحب اصلی او خود خدا و حضرت زینب(س) بودند و من گفتم پسرم را به صاحبش می‌سپارم.

وی خاطرنشان کرد: خواست خود آقا مرتضی این بود که پیکرش مدتی مفقود بماند و من هم بابت این قضیه هیچ‌وقت ناراحت نبودم، دوستان و آشنایان همیشه به من می‌گفتند بروید، بپرسید و ببینید که پیکرش کی می‌آید؟ من هم می‌گفتم ما نمی‌پرسیم، هر موقع خودش خواست بر می‌گردد، هر موقع اهل بیت خواستند برمی‌گردد ، هر وقت خدا خواست برمی‌گردد، اگر هم برنگشت، هرطور خدا صلاح بداند.

کریمی خاطرنشان کرد: وقتی خبر پیداشدن پیکر پسرم را به من دادند خیلی خوشحال شدم و در معراج شهدا به استقبالش رفتم. آنجا خیلی با او صحبت و درد و دل کردم، بعد هم دو رکعت نماز شکر در کنار پیکرش خواندم و به او گفتم به وطنت خوش آمدی.

پایان پیام/


راهنمای جامع استان زنجان
منبع: فارس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا