
شیخ اشراق حکیم شهاب الدین سهروردی
روز ملی زنجان


تندیس شیخ اشراق در سبزه میدان زنجان

شیخ همیشه در بیان مسائل با شهامت و بی باک بود از این رو بسیاری از مخالفان او ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند اما مخالفان با ارسال شکوائیه ای به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند. سرانجام صلا ح الدین ایوبی در نامه ای از پسرش خواست به دلیل برخی ملا حظات سیاسی شیخ را به قتل برساند.

بدین ترتیب شیخ را زندانی کرده و در سن ۳۶ یا ۳۸ سالگی به قتل رساندند. مشهور است که او را به دار یا خفه کردند. جنازه شیخ را در روز جمعه آخر ذی الحجه سال ۵۸۷ (ه .ق) از زندان بیرون آوردند. سهروردی در عمر کوتاه خود ۵۰ کتاب و رساله به یادگار گذاشت که به طرز شگفتی از نظر فصاحت و بلا غت تحسین شده و دارای نثری پخته و قوی است.

مقبره شیخ اشراق در شهر حلب
تندیس شیخ شهاب الدین سهروردی در مجتمع تجاری فرهنگی مفاخر آذربایجان در جلفا آذربایجان شرقی
آثار سهروردی
آثار سهروردی را می توان به چند بخش تقسیم کرد:
۱– کتاب های صرفا فلسفی وی که به زبان عربی است. تلویحات، المقاومات و مطارحات و معروف ترین کتاب فلسفی وی، حکمت الا شراق از این جمله اند.
۲– رساله های عرفانی وی از جمله عقل سرخ، آواز پرجبرئیل، صفیر سیمرغ و لغت موران و هیاکل انوار و کلمه التصوف است.
۳– ترجمه ها و شروحی که او بر کتب پشینیان، قرآن و احادیث نوشته است مانند ترجمه رساله الطیر ابن سینا و شرحی بر اشارات و تنبیهات ابن سینا و تفاسیری برچند سوره قرآن کریم.

۴– دعاها و مناجات نامه هایی که آنها را الواردات و التقدیات نامیده است. برخی بر این باورند که روش اشراقی را ابن سینا بنیان نهاد و معتقدند ابن سینا در کتاب منطق المشرقین و سه فصل آخر کتاب اشارات و تنبیهات به آن اشاره کرده است. اما با تمام این احوال همه دوستداران فلسفه معتقدند اگر ابن سینا بنیانگذار فلسفه اشراق باشد یا نباشد. این سهروردی است که حکمت اشراق را تا حداعلا و تکامل رسانده است. سهروردی در این کتاب به نوعی از بحث وجود رسیده که تنها به نیروی عقل و قیاس برهانی اکتفا نمیکند بلکه شیوه استدلالی محض را با سیروسلوک قلبی همراه می سازد. سهروردی برای تدوین فلسفه خویش منابع متعددی داشت که با گردآوری آنها و تنظیم شگف انگیز ایشان در کنار هم فلسفه نوین خود را پایه گذاری کرد. این منابع به سه دسته کل تقسیم شده اند.
۵– حکمت مشا بدون شک این حکمت مشائی بود که مقدمه اشراق شده است. سهروردی با گردآوری آثار مشائین به خصوص ابن سینا توانست این گونه از آرا مشا را در حکمت اشراق استفاده کند.

۶-او در کتاب حکمت اشراق، زردشت را حکیم فاضل نامیده و حتی خودش را زنده کننده حکمت ایران باستان دانسته است جالب آن که شیخ مانی و مژدک را مصلحین زردشت گری نمی داند بلکه آن دو را نکوهش کرده و بدعت گذار نامیده است.
سهروردی حقیقت را امری واحد می دانست و آن را منسوب به خداوند واحد دانسته و اصطلاح «الحق من ربک» را از قرآن وام گرفته است سهروردی می گوید: «حقیقت خورشید واحدی است که به جهت کثرت مظاهرش تکثر نمی یابد. شهر واحدی است که باب های کثیری دارد و راه های فراوان به آن منتهی است».
«خداوند ولی کسانی است که ایمان آورند و ایشان را از ظلمت به سوی نور هدایت می کند» او حکمای باستان را کسانی می داند که با شیوه اشراقی به مقام عرفانی والایی رسیده اند.
سهروردی واقعیت اشیا را به نور تمثیل می کند و آنچه را که تفاوت میان آنهاست در شدت و ضعف نورانیت آنها می داند. او معتقد است که نوری واحد عامل آشکار شدن اشیا است و هستی مطلق و نور محض را «نور الانوار» خداوند می داند.

فلسفه اشراق
سهروردی کسی است که مکتب فلسفی اشراق را به وجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد.
سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام نیز لقب داده اند. او خود فلسفه اش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را caunrgens aurara نام نهاده اند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان و زرتشت و هرمس و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیخته است.
مکتب سهروردی هم فلسفه است و هم نیست، فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد. اما عقل را تنها مرجع شناخت نمی داند.
از این نظر که کشف و شهود و اشراق را شریف ترین و بلند مرتبه ترین مرحله شناخت می شناسد. او از کلیات و مثل افلاطون دفاع می کند و بر وجودشناسی ابن سینا ایراد می گیرد که چرا اظهار داشته است که در هر شی» موجود، وجود امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری و برای تحقق محتاج وجود است، در حالی که طبق حکمت اشراق، ماهیت امری حقیقی است و وجود امری اعتباری. سهروردی وجودشناسی خود را «نور الانوار» نام نهاده است.
درباره شیخ اشراق
همان حقیقت الهی که درجه روشن آن چشم را کور می کند. نور را نمی توان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد. زیرا تمام اشیا با نور آشکار می شوند و طبعا باید با نور تعریف شوند.

رونمائی از تندیس های شیخ اشراق در فرهنگسرای اشراق تهران
«نور الانوار» یا «نور مطلق» همان وجود مطلق است و تمام موجودات، وجود خود را از این منبع کسب کرده اند و جهان هستی چیزی جز مراتب و درجات گوناگون روشنایی و تاریکی نیست.
به همین دلیل سلسله مراتب موجودات بستگی به درجه نزدیکی آنها با «نور الانوار» دارد. یعنی به میزان درجه «اشراق» و نوری که از نورالانوار به آنها می رسد.
تندیس شهاب الدین سهروردی در زادگاهش روستای سهرورد زنجان
دکتر ابراهیمی دینانی – شیخ شهاب الدین سهروردی