محمدجواد شیخ الاسلامی

فرزند مرحوم علاّمه فقیه و مجتهد نامی آقا شیخ فضل الله شیخ الاسلام زنجانی قُدّس سره به سال ۱۳۰۰ در شهر زنجان به دنیا آمد و در خاندان فضل و دانش و دیانت تربیت یافت و دوره ابتدایی را در همان شهر و متوسطه را در کالج آمریکایی تهران (البرز فعلی) تحصیل کرد و جهت تکمیل معلومات خویش به کشورهای انگلستان و آلمان عزیمت نمود و مدارک لیسانس و دکترای علوم سیاسی و اقتصادی را در دانشکده‌های دانشگاههای شهرهای لندن و هایدلبرک با استفاده از محضر استادان معروف مانند «کارل فریدریش» و پروفسور «کخسه» به پایان رساند و رساله دکترای خود را در مورد تئوری انقلاب و نهضت مشروطیت ایران (کودتای لیاخف) به زبان انگلیسی تألیف شد و تدوین نمود (نیرومند، ۱۳۸۵، ص۳۳۱).

وی پس از ۲۳ سال اقامت در خارج از کشور در سال ۱۳۴۶ به ایران برگشت و دو سال در وزارت علوم و آموزش عالی مشغول کار شد و در ۱۳۵۲ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی ـ دانشگاه تهران به عنوان استادیار تمام وقت مشغول تدریس گردید و بالغ بر ۶ سال عضو گروه سیاسی آن دانشگاه بود.

وی در ردیف استادان ممتاز دانشگاه مدعو در کالج سن آنتونی دانشگاه آکسفورد به شمار می رفت و در جلسات سالیانه و کنفرانسهای یونسکو وزارت علوم و مؤسسه مطالعات خاورمیانه شرکت
می‌کرد و مقالات تاریخی و تحقیق خود را ارائه می‌داد و در تحولات سیاسی و اجتماعی ۱۵۰ ساله اخیر و تاریخ دیپلماسی جهان آن چنان مسلّط بود که تمام دروس خویش را به صورت شفاهی با ذکر نکات دقیق، جزئیات مسائل مطرح می‌کرد. و به زبان‌های آلمانی و انگلیسی کاملاً تسلط داشت و به زبانهای فرانسه و عربی نیز آشنا بود.

به قول دکتر حمید احمدی «استاد شیخ الاسلامی بر ادب و فرهنگ فارسی در کنار تسلطش بر دو زبان انگلیسی و آلمانی، چنان غنایی به آثار تألیفی و ترجمه‌ای ایشان داده است که هر فرد آشنا به اصول و فنون نگارش و ترجمه را متعجّب می کند».

آقای فرخ امیر فریار می نویسید «به شعر و نثر کهن فارسی علاقه داشت و شواهدی از آنها را در نوشته‌هایش می توان یافت. نثرش، نثری استوار، روشن و دقیق بود».

ویژگی‌های شخصیتی دکتر شیخ‌الاسلامی

مرحوم دکتر شیخ الاسلامی، انسانی منزوی، بی‌ادعا و خدمتگزار بود و بیشتر می‌شنید و کمتر حرف می زد و چون دریا ساکت ولی پرمحتوا بود و فوق العاده روحیه آزادمنش داشت و همین از او مردی نقاد ساخته بود که در جهت منافع ایرانی ملاحظه هیچ کس را نمی‌کرد. در پوشیدن لباس، جز در سالهای آخر عمر، دقّت داشت که پاکیزه و مرتّب بپوشد، سلیقه کلاسیک داشت و معمولاً رنگهای تیره می‌پوشید ولی در تابستانها کت و شلوار سفید بر تن می‌کرد و به نظر می آمد که زندگی اشرافی دارد، امّا به واقع کمتر کسی می‌دانست که او پس از یک عمر خانه به‌دوشی و تنهایی در سال ۱۳۷۲ با فروش کتابخانه بزرگ و شخصی خود توانست مبلغی را تهیه و آپارتمان کوچکی از آپارتمان‌های واگذاری دانشگاه تهران را در شهرک غرب (شهرک قدس) تهران بخرد. به قول خودش «چه فاجعه‌ای از این بزرگتر که یک پژوهشگر دوستدار کتاب، اقدام به فروش کتاب‌های خود کند».

وی در طول زندگی تنها زیست و همسر و فرزندی نداشت. در دو سال آخر عمر خود دچار درد پای شدیدی بود. به طوری که امکان راه رفتن طبیعی نداشت ولی هربار با همین پاهای رنجور، خود را به دانشکده می رسانید. در همین اواخر دانشجویان دوره دکترا به او گفتند که می خواهند به دانشگاه پیشنهاد کنند که مراسمی را در تجلیل از مقام علمی ایشان برگزار کند. امّا دکتر در پاسخ گفته بود هرگاه وقتش شد خودم به شما خواهم گفت. لیکن استاد هرگز چنین تقاضا نکرد تا اینکه در ۲۸ فروردین ۱۳۷۹ پس از ۷۹ سال عمر، با سکته قلبی در همان آپارتمان کوچک خویش از دنیا رفت و با تشییع کم نظیر به بهشت زهرا حمل و در قطعه نویسندگان و هنرمندان به خاک سپرده شد و نام و خاطراتش در قلوب دوستان و آشنایان و صدها دانشجوی علاقمندش باقی ماند (نیرومند، ۱۳۸۵، ص۳۳۱). مراسم بزرگداشت دکتر شیخ الاسلامی سه هفته بعد از وفاتش در صبح روز دوشنبه در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار گردید و با حضور رئیس دانشگاه تهران و استادان و دانشجویان و مدعوین از مقام علمی استاد شیخ الاسلامی تجلیل شد و آقایان دکتر همایون الهی و دکتر حمید احمدی در مورد ویژگیهای علمی و اخلاقی آن زنده یاد سخنرانی کردند. پسر عمویش آقای نصراله ضیایی به آثار منتشر شده در روزنامه های ایرانی و اروپایی به قلم دکتر شیخ الاسلامی از جمله سلسله مقالان آن مرحوم در روزنامه «باختر امروز» به مدیر مسئول شهید دکتر سید حسین فاطمی وزیر امور خارجه دکتر مصدق، اشاره کرد

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا