
یوسف ثبوتی

زادگاه
پروفسور یوسف ثبوتی در اول شهریور ماه ۱۳۱۱درخانوادهای فرهنگی درشهرزنجان به دنیا آمد.وی پس ازاتمام تحصیلات مقدماتی خود درزادگاهش در سال ۱۳۲۹ به طورهمزمان دردو
دانشگاه تهران پذیرفته شد .
به دلیل علاقه وافربه فیزیک، این رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. ثبوتی دردوران دانشگاه با توفانهای سیاسی شدید سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۳ همراه بود. وی پس از پایان تحصیلاتش در آزمون نقشه برداری قبول شد .
مسافرت تحصیلی
به صورت رایگان به یاری دکترحسین کشی افشارشتافت پس از چندی با معرفی وی به دانشگاه تورنتودر کانادا عزیمت کرد.موفق شد.که درجه کارشناسی ارشد را ازآن دانشگاه دریافت کند. ثبوتی پس ازآن به دانشگاه شیکاگو راه یافت وبه تحصیل اخترفیزیک نزد استادان صاحبنامی همچون
پرداخت.
شغل
او در سال ۱۳۴۲مدرک دکتری تخصصی خود را دراین رشته دریافت کرد. برای تدریس با سمت استادیاری رهسپاردانشگاه نیوکاسل درانگلستان شد.دکتر ثبوتی پس ازمدتی به ایران بازگشت وچندی بعد با سمت دانشیاری دردانشگاه شیراز به کارمشغول شد. فعالیت وی دردانشگاه شیرازسرآغازتحولات جدیدی دردستگاه آموزش عالی ایران بود.
خدمات
- نظام ترمی- واحدی کنونی ازدستاوردهای دکتر ثبوتی برای نظام آموزشی کشوراست.
- وی همچنین طرح ارتقای اعضای هیات علمی برمبنای پژوهشهای آنان را پیشنهاد داد. آن را دردانشگاه شیراز اجرا کرد.
- پایه گذاری دورههای کارشناسی ارشد درآن دانشگاه
از جمله دیگر خدمات استاد دردوران فعالیت در دانشگاه شیراز میباشد.
بزگترین رصدخانه فعال ایران
دکتر ثبوتی در سال ۱۳۴۸ در یک فرصت مطالعاتی به دانشگاه پنسیلوانیا رفت. وضمن تحقیقات به تدریس درآن دانشگاه پرداخت. وی پس از مدتی به ایران بازگشت .علاوه برتدریس دردانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۵۱ طرح تاسیس رصدخانه ابوریحان بیرونی شیراز را ارائه داد. این رصدخانه که در سال ۱۳۵۶ افتتاح شد، بزگترین رصدخانه فعال ایران میباشد.
استاد پس از آن، دوره دکتری نجوم در دانشگاه را بنیان گذاشت و زمینه تحصیلات عالیه علاقه مندان اخترفیزیک را در دانشگاه شیراز فراهم کرد.
دکتر ثبوتی با پیگیریهای فراوان
- «مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان»
را در سال ۱۳۷۰ تاسیس کرد. همچنین در
- «ایجاد انجمن نجوم ایران»
در سال ۱۳۷۵ که با تلاش چند اخترشناس حرفهای ایران محقق شد، نقش مهمی برعهده داشت.
شرح حال و آثار
بهتر است به منظور تکمیل بحث، شرح حال و آثارش را از زبان خود ایشان بخوانیم:
اول شهریور ۱۳۱۱ در زنجان در خانواده کتابخوان متولد شدم. کتابخوانی پدرم روی من تأثیر گذاشت . و ازاوان کودکی مرا با کتاب مأنوس کرد.
در آن سالها دیپلم کامل متوسّطه ششم در زنجان نبود .و بعد ازگرفتن دیپلم پنجم، دردبستان توفیق به عنوان معلم کلاس چهارم ابتدایی مشغول به کارشدم.
برادربزرگترم دکترمحمد ثبوتی زلزله شناسی که در حال حاضر استاد بازنشسته دانشگاه تهران است . یازده سال ازمن بزرگتراست .و بسیاری ازآن چه را که پدرم قادر نبود یا متوجه نبود که به من یاد بدهد، او به من ارزانی داشته و در آنجا (توفیق) معلم بود.
بنیان گذار دبیرستان علوی
استاد روزبه که بعدها بنیانگذاردبیرستان علوی شد . به مدّت ده سال در دوران ابتدایی ومتوسّطه شاگرد او بودم. از نظر
- تقوای حرفهای
فرد کم نظیری بود.
دیپلم ششم طبیعی را به طورآزاد امتحان دادم . در سال ۱۳۲۹ دردومورد (فیزیک و کشاورزی) در کنکورشرکت کردم و قبول شدم. آن موقع رسم بود .که هررشته دانشگاهی کنکورخاصّ خودش را برگزارمیکرد. در تصمیم نهایی توصیه مرحوم روزبه را پذیرفتم وفیزیک را انتخاب کردم.
سالهای تحصیل من در دانشگاه از ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ یا کمی ازبحرانی ترین دوره های تاریخ کشورودانشگاه مصادف بود.
- رزم آرا کشته شد.
- دکتر مصدق نخست وزیر شد
- .وازنخست وزیری افتاد .
حوداث ۳۰ تیر پیش آمد. ودوباره مصدق به نخستوزیری رسید و بالاخره ۲۸ مرداد ۳۲ پیش آمد. دانشگاه ازنظر سیاسی در تب و تاب بود، من هم بی تفاوت نبودم و در تظاهرات شرکت می کردم .ولی هیچ وقت منطق قانع کننده و آرامش بخشی را که در فیزیک سراغ داشتم، در بحثهای سیاسی و اجتماعی پیدا نمیکردم . وهنوزهم پیدا نمیکنم.
شغل معلمی
در ایام دانشجویی دردانشگاه تهران علاوه بر این که دانشجوی دانشسرایی عالی هم بودم .و تعهد معلمی داشتم بنابراین در پائیز سال ۱۳۳۲ تبریز را به عنوان محل انجام تعهّد معلّمی دبیری انتخاب کردم . در تبریز در دو سه دبیرستان آن شهر فیزیک درس می دادم.
چون به عنوان دبیر، چیز جدیدی یاد نمیگرفتم. از دبیری استعفا کردم. و بقیه هزینه تحصیل را پرداختم وازآموزش و پرورش خارج شدم.
از سال ۱۳۳۵ که سازمان نقشه برداری در آن سالها تازه تأسیس شده بود. برای تربیت نقشه برداری پذیرفته شدم؛ در همان زمان دکتر حسینکشی افشار مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران را بنیانگذاری میکرد.
دست تنها بود، پس داوطلب شدم که رایگان در قبال این که چیزی یاد میگیرم زیر دستش کار کنم . بنابراین در ترتیب دادن آزمایشگاه ژئومغناطیس و گرانسنجی و کارهای دیگر مؤسسه به وی کمک کردم.
در طی دو سال که در سازمان نقشه برداری بودم .و به دکترافشار کمک می کردم، در مقطع فوق لیسانس فیزیک دانشگاه تهران هم ثبت نام کردم .و در دانشگاه قبول شدم .و گواهینامه گرفتم.
کار رایگانم در مؤسسه ژئوفیزیک بیاجر هم نماند و آقای «توزوویلسن» کانادایی از ژئوفیزیک دانان بزرگ آن روز و شاید هم امروز به دعوت دکترافشار به ایران آمده بود.
چند روزی که در تهران اقامت داشت. من راهنمای او بودم .و درپایان مسافرت، دکتر آقای افشارازآقای ویلسن خواست مرا در دانشگاه تورنتو در قسمت ژئوفیزیک بپذیرد به این ترتیب من برای تحصیل درفوقلیسانسی دیگر به دانشگاه تورنتو رفتم.
تحقیقات
از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ در دانشگاه تورنتو بودم .در این مدت روی مغناطیس زمین کار میکردم. و درتابستان ۱۳۳۹ از دانشگاه تورنتو درجه کارشناسی ارشد در فیزیک گرفتم.
در همان سال بنا به تعریفی که ازاستادی به نام «سوبرامانیان جاندار اسکار» که در مسائل مربوط به مغناطیس در داخل اجرام سماوی از جمله زمین مشغول تحقیق است شنیدم، به شیکاگورفتم . به ملاقات او نایل شدم.
معرفی وی به جوزف چمبرلن
وی گفت که بودجه لازم برای گرفتن دانشجوی دیگری را ندارم ولی میتوانم تورا به یکی ازاساتید دیگرمعرفی کنم .که تخصص ژئوفیزیک من هم با کاراو مرتبط است. این شخص(جوزف چمبرلن) بود که مرا به عنوان دانشجودر دپارتمان نجوم و استروفیزیک دانشگاه شیکاگو پذیرفت.
این دپارتمان در محل رصدخانه پرکیز در ۶۰ میلی پردیس اصلی دانشگاه شیکاگو در محلی به نام «ویلیامزبی» در ویسکانسن قرار داشت. چنین بود که من اختر فیزیکدان شدم.
ایام تحصیل من در دانشگاه شیکاگو از بهترین ایام عمرم است زیرا در هیچ زمانی به آن اندازه که در این سه سال یاد گرفتهام یاد نگرفتهام.
در سال ۱۳۴۰ که در دانشگاه شیکاگو بودم پس از فراهم کردن مقدمات زندگی مشترکمان همسرم به شیکاگو آمد.
تحصیلات و شغل
از آن زمان به بعد یار غار یکدیگر بوده ایم.
در بهار سال ۱۳۴۲ از دانشگاه شیکاگو درجه دکترا گرفتم و بنا به پیشنهاد استاد انگلیسی که در همان سال از دانشگاه نیوکاسل انگلیس پیشنهاد استادی دریافت کرده بود
به انگلستان رفتیم و به عنوان «لکچرز» (که در نظام دانشگاهی آن کشور کم و بیش معادل استادیار است)
در دپارتمان ریاضی دانشگاه مذکور به مدّت یک سال استخدام شدم و دو سه ساعتی به دانشجویان سالهای اوّل ریاضیات کاربردی تدریس و بقیه اوقاتم را به تحقیق می گذراندم.
بعد از ۶ سال اقامت در خارج در ۱۳۴۳ به ایران برگشتم و جهت شروع به کار به دانشگاههای تهران و مشهد مراجعه کردم
پس از دو ماه بلاتکلیفی و به پیشنهاد رئیس دانشگاه شیراز و به خاطر پرونده تحصیلی و پژوهشی قابل قبولی که داشتم در دانشگاه شیراز درهمان روز اوّل به عنوان دانشیاراستخدام شدم. این امر در دانشگاه شیرازسابقه نداشت و تا آنجا که میدانم هیچ وقت هم تکرار نشده است.
در دو سال اول عملاً برنامه فیزیک دانشگاه شیراز را من نوشتم و تدریس بیش از ۵۰ درصدی درسهای نظری را خودم به عهده داشتم.
در سالی که به دانشگاه شیراز ملحق شدم به جز
- رئیس بخش که فیزیکدان بود .
- و یک پزشک که لیسانس فیزیک داشت
- و سه نفر مربی لیسانس سه ساله فیزیک داشتند.
بانی فیزیک شیراز
هیئت علمی متخصص دیگر وجود نداشت. یکی دو سال بعد از آمدن من با جستجوهایی که انجام دادیم توانستیم سه نفر دیگر به این مجموعه اضافه کنیم. تا در ۱۳۴۵ یک بخش فیزیک در دانشگاه به وجود آید. بنابراین میتوانم خودم را یکی از بانیان فیزیک شیراز به حساب آوردم. در سال تحصیلی ۴۹ ـ ۴۸ برای فرصت مطالعاتی به دانشگاه پنسیلوانیا رفتم و دردپارتمان نجوم آن دانشگاه به عنوان دانشیارمدعوّ یکسال کار کردم.
وظایفی که به عهده داشتم تدریس سه واحد در هر نیمسال بود و بقیه وقتم را صرف پژوهش می کردم.
بعد از چند ماهی که دردانشگاه پنسیلوانیا بودم از رئیس وقت دانشگاه مشهد پیشنهاد تصدی دانشکدهعلوم آن دانشگاه را دریافت کردم
در بهار سال ۱۳۴۹ که به ایران برگشتم ازدانشگاه شیراز مرخصی بدون حقوق گرفتم و به دانشگاه مشهد رفتم . دکتر محسن ضیایی، رئیس دانشگاه مشهد در بدو ورود استقبال خوبی کرد و هرآنچه پیشنهاد کردم موافقت نمود. متأسفانه در پایان تابستان همان سال رئیس دانشگاه عوض شد .و من بعد ازیکسال به نظرم رسید آن دانشگاه حرفهایی که میزدم آمادگی نداشت، استعفا کردم.
یک سال دیگر هم دردانشگاه صنعتی شریف آن روز به عنوان دانشیار فیزیک، معلّم و محقق گذراندم ودر۱۳۵۱ تصمیم گرفتم به شیرازبرگردم .
تاسیس رصدخانه
در همان سال به مقام استادی فیزیک دانشکده علوم آنجا رسیدم درآن سالها به دانشگاه شیراز پیشنهاد کردم . ایران رصدخانه نجومی قابل توجهی که بتواند کار پژوهشی انجام بدهد، ندارد . اگر دانشگاه برای تأسیس چنین رصدخانه ای اقدام کند، بسیار به جا خواهد بود و مسئولین وقت دانشگاه با این پیشنهاد موافقت کردند .و رصدخانه ابوریحان تأسیس شد.
مقالات
در سال تحصیلی ۵۵ ـ ۵۴ دوباره در فرصت مطالعاتی درانستیتو نجوم دانشگاه آمستردام توانستم روش خاصی برای نوسانات سیستم های سماوی پیدا کنم . برهمین بنا تا به حال بیش از سی مقاله در مورد پایداریونوسانات ستارگان و سیستم های ستاره ای نوشته ام و هنوزهم ادامه می دهم.
در سالهای ۶۰ تا ۶۴ بیش ازهرسال دیگروبیش ازهرفیزیکدان دیگر مقیم کشورمقاله چاپ کردهام. دوره دکترای
فیزیک دانشگاه شیراز درسال ۶۷ و چند ماه بعد دوره دکترای فیزیک دانشگاه صنعتی شریف تأسیس شد.
کتاب ها
من یکی از مبتکرین و پیگیری های اصلی این برنامه هستم وهفت نفر اوّلین دانشجویان دکترای فیزیک دانشگاه شیراز را به تنهایی تدریس و سرپرستی و فارغ التّحصیل کردهام.
از استاد ثبوتی بیش از۵۰ مقاله پژوهشی درمجلات علمی بینالمللی منتشروکتابهای
- «تحول ستارگان»
- و «فیزیک گرما»
نیز چاپ شده است.
افتخارات
این پژوهشگر خستگیناپذیردرعرصه فیزیک و نجوم علاوه بردریافت عنوان
- کتاب سال جمهوری اسلامی و
- مدال پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
در سال ۲۰۰۰ میلادی به دلیل فعالیتهای مستمرعلمی به دریافت مدال ویژه آکادمی علوم جهان سوم مفتخر شده است.
انجمن فیزیک ایران در شهریور ماه ۱۳۸۱ هفتادمین سال موجودیت خود را همزمان با هفتادمین سالگرد تولد استاد ثبوتی درکنفرانس سالانه فیزیک ایران جشن گرفت.
کنفرانس ثبوتی
این برنامه به احترام این همراه خستگیناپذیرسالهای فیزیک ایران، کنفرانس ثبوتی نامگذاری وبا حضوربیش از ۸۰۰ تن از استادان و دانشجویان فیزیک ایران با شکوه خاصی در دانشگاه زنجان برگزارشد.
ایشان پس ازسالها به عنوان ریاست دانشگاه علوم پایه زنجان، طی حکمی ازسوی کامران دانشجو، وزیرعلوم، تحقیقات وفناوری، در تاریخ سی مرداد ۱۳۸۹ ازریاست دانشگاه این دانشگاه که خود موسس آن بوده است، برکنار شد.
اگر مطالبی در مورد مشاهیر زنجان میدانید با ما به اشتراک بگذارید.